چرا گاهی احساس میکنیم که طرف مقابل نمیفهمد ما چه میخواهیم؟
همه ما در زندگی روابطی داریم که برایمان ارزشمند هستند. اما گاهی اوقات، در این روابط دچار مشکلاتی میشویم. یکی از رایجترین این مشکلات، احساس درک نشدن از سوی طرف مقابل است. این حس میتواند بسیار آزاردهنده باشد و به مرور زمان، باعث سردی و فاصله در رابطه شود. اما چرا این اتفاق میافتد؟ چرا گاهی اوقات، هر چقدر هم تلاش میکنیم، طرف مقابل حرف ما را نمیفهمد؟ دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. در اینجا به شانزده نکته مهم اشاره میکنیم که میتوانند توضیح دهند چرا گاهی احساس میکنیم که طرف مقابل نمیفهمد ما چه میخواهیم:
- ✅
عدم وضوح در بیان خواستهها:
گاهی اوقات ما منظور خود را به طور کامل و واضح بیان نمیکنیم و انتظار داریم طرف مقابل ذهن ما را بخواند. - ✅
بهرهگیری از زبان غیرمستقیم:
در برخی فرهنگها، بهرهگیری از زبان غیرمستقیم مرسوم است، اما این میتواند باعث سوءتفاهم شود. - ✅
وجود پیشفرضهای نادرست:
ما اغلب با پیشفرضهایی وارد تعامل با دیگران میشویم و این پیشفرضها میتوانند مانع درک درست شوند. - ✅
گوش ندادن فعال:
گوش دادن فعال به معنای تمرکز کامل بر روی صحبتهای طرف مقابل و تلاش برای درک دیدگاه اوست. عدم رعایت این نکته میتواند باعث شود که حرفهای مهم طرف مقابل را نشنویم. - ✅
اهمیت ندادن به زبان بدن:
زبان بدن میتواند اطلاعات زیادی در مورد احساسات و منظور طرف مقابل به ما بدهد. نادیده گرفتن این اطلاعات میتواند باعث سوءتفاهم شود. - ✅
تفاوت در ارزشها و باورها:
ارزشها و باورهای متفاوت میتوانند باعث شوند که ما دنیا را به شکل متفاوتی ببینیم و در نتیجه، حرفهای یکدیگر را به درستی درک نکنیم. - ✅
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
افراد مختلف سبکهای ارتباطی متفاوتی دارند. برخی رک و صریح صحبت میکنند، در حالی که برخی دیگر محتاطتر و غیرمستقیمتر هستند. - ✅
مشکلات عاطفی و روانی:
مشکلات عاطفی و روانی میتوانند توانایی ما را در برقراری ارتباط موثر با دیگران مختل کنند. - ✅
وجود استرس و اضطراب:
استرس و اضطراب میتوانند تمرکز ما را کاهش دهند و باعث شوند که حرفهای طرف مقابل را به درستی نشنویم. - ✅
تاریخچه روابط ناموفق:
اگر در گذشته روابط ناموفقی داشتهایم، ممکن است ناخودآگاه پیشداوریهایی نسبت به دیگران داشته باشیم. - ✅
عدم همدلی:
همدلی به معنای توانایی درک احساسات و دیدگاههای دیگران است. بدون همدلی، نمیتوانیم واقعاً طرف مقابل را درک کنیم. - ✅
وجود سوءتفاهمهای قبلی:
سوءتفاهمهای قبلی میتوانند بر روابط ما تأثیر بگذارند و باعث شوند که نسبت به طرف مقابل بدبین شویم. - ✅
عدم انعطافپذیری:
انعطافپذیری به معنای توانایی تغییر دیدگاه خود و پذیرش دیدگاههای دیگران است. بدون انعطافپذیری، نمیتوانیم با دیگران به توافق برسیم. - ✅
انتظارات غیرواقعبینانه:
انتظارات غیرواقعبینانه از طرف مقابل میتواند باعث ناامیدی و نارضایتی شود. - ✅
کمبود زمان و توجه:
گاهی اوقات به دلیل مشغله زیاد، وقت کافی برای گوش دادن به صحبتهای طرف مقابل را نداریم. - ✅
عدم تمایل به حل مسئله:
اگر هر دو طرف تمایلی به حل مسئله نداشته باشند، مشکلات همچنان باقی خواهند ماند.
درک این عوامل میتواند به ما کمک کند تا روابط بهتری داشته باشیم و از احساس درک نشدن رهایی یابیم. با آگاهی از این نکات و تلاش برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود، میتوانیم روابطی سالمتر و رضایتبخشتر بسازیم.
1. عدم شفافیت در بیان خواستهها
یکی از اصلیترین دلایل سوء تفاهم، عدم وضوح در بیان خواستههاست. وقتی منظور خود را به طور دقیق و روشن بیان نکنیم، احتمال تفسیر اشتباه آن توسط مخاطب بالا میرود. به جای اینکه بگوییم “کاش بیشتر کمکم میکردی”، بهتر است بگوییم “ممنون میشم اگر بتونی این گزارش رو با من بررسی کنی، به نظرت کی وقت داری؟” از کلیگویی پرهیز کنید و تا جای ممکن خواستههای خود را به صورت مشخص و با جزئیات شرح دهید. بهرهگیری از مثالهای عینی میتواند به درک بهتر منظور شما کمک کند. به لحن صدای خود دقت کنید، لحن طلبکارانه یا دستوری میتواند باعث شود طرف مقابل گارد بگیرد. بهترین راه این است که منظور خود را صریح و بیپرده بیان کنید.
2. انتظارات غیرواقعی
گاهی اوقات ما انتظاراتی از دیگران داریم که با تواناییها یا تمایلات آنها همخوانی ندارد. این انتظارات غیرواقعی میتوانند منجر به ناامیدی و سوء تفاهم شوند. مثلا انتظار اینکه همسرتان همیشه در تمام تصمیمات با شما موافق باشد، غیرمنطقی است. سعی کنید انتظارات خود را با توجه به ویژگیهای شخصیتی و شرایط زندگی طرف مقابل تنظیم کنید. در مورد انتظارات خود با طرف مقابل صحبت کنید و ببینید تا چه حد امکان تحقق آنها وجود دارد. انعطافپذیر باشید و در صورت لزوم، انتظارات خود را تعدیل کنید.
3. تفاوت در سبکهای ارتباطی
هر فردی سبک ارتباطی خاص خود را دارد. برخی افراد صریح و مستقیم صحبت میکنند، در حالی که برخی دیگر ترجیح میدهند غیرمستقیم و با ظرافت منظور خود را بیان کنند. تفاوت در این سبکها میتواند منجر به سوء تفاهم شود، مخصوصا اگر با سبک ارتباطی طرف مقابل آشنا نباشید. مثلا فردی که عادت به صراحت دارد، ممکن است فردی که ترجیح میدهد غیرمستقیم صحبت کند را مبهم و غیرقابل اعتماد بداند. سعی کنید سبک ارتباطی طرف مقابل را شناسایی کنید و خود را با آن تطبیق دهید. از پرسیدن سوالات clarifying questions نترسید تا مطمئن شوید منظور طرف مقابل را درست متوجه شدهاید. اگر فکر میکنید سبک ارتباطی شما با طرف مقابل متفاوت است، در مورد آن صحبت کنید و به دنبال راههایی برای بهبود ارتباط بین خود باشید.
4. عدم توجه فعالانه
گوش دادن فعالانه به معنای توجه کامل به صحبتهای طرف مقابل، درک منظور او و پاسخ دادن به او به گونهای است که نشان دهد حرفهایش را شنیدهاید و درک کردهاید.وقتی به طور فعالانه به صحبتهای طرف مقابل گوش نمیدهیم، احتمال اینکه منظور او را اشتباه متوجه شویم یا اصلا متوجه نشویم، بالا میرود.هنگام صحبت کردن با دیگران، تمام توجه خود را به آنها معطوف کنید.از حواسپرتیهای محیطی دوری کنید.به زبان بدن طرف مقابل توجه کنید.حالات چهره، حرکات دست و پا و لحن صدا میتوانند اطلاعات مهمی در مورد احساسات و افکار او ارائه دهند.
سوال بپرسید و خلاصهای از صحبتهای طرف مقابل را ارائه دهید تا مطمئن شوید منظور او را درست متوجه شدهاید.
به جای اینکه در ذهن خود به فکر پاسخ دادن باشید، سعی کنید واقعاً به صحبتهای طرف مقابل گوش دهید و درک کنید.گوش دادن فعالانه نه تنها به درک بهتر منظور طرف مقابل کمک میکند، بلکه باعث میشود او احساس کند که شنیده شده و مورد احترام قرار گرفته است.
5. پیشداوریها و تعصبات
پیشداوریها و تعصبات میتوانند مانع از درک درست منظور دیگران شوند. وقتی با پیشفرضهای منفی در مورد یک فرد یا گروه خاص وارد تعامل میشویم، احتمال اینکه صحبتهای او را به اشتباه تفسیر کنیم، بالا میرود. مثلا اگر از قبل فکر کنیم که یک همکار خاص تنبل است، ممکن است تلاشهای او را نادیده بگیریم و هر کاری را که انجام میدهد به عنوان کمکاری تفسیر کنیم. سعی کنید آگاهانه از پیشداوریها و تعصبات خود آگاه شوید. قبل از قضاوت کردن در مورد دیگران، سعی کنید آنها را بشناسید و در مورد دیدگاههایشان اطلاعات کسب کنید. همیشه به این احتمال فکر کنید که ممکن است در مورد دیگران اشتباه فکر کنید.
6. استرس و خستگی
وقتی استرس داریم یا خسته هستیم، تمرکز کردن و درک منظور دیگران برایمان دشوارتر میشود. استرس و خستگی میتوانند باعث شوند که زودرنجتر شویم و به راحتی سوء تفاهم کنیم. اگر احساس میکنید استرس دارید یا خسته هستید، سعی کنید قبل از شروع یک مکالمه مهم، کمی استراحت کنید و آرامش خود را به دست آورید. در صورت امکان، مکالمات مهم را به زمانی موکول کنید که احساس بهتری دارید. مراقب سلامتی جسمی و روانی خود باشید تا بتوانید ارتباطات سالم و موثری داشته باشید. در صورت لزوم، از دیگران بخواهید که کمی صبر کنند تا بتوانید با آرامش بیشتری به صحبتهایشان گوش دهید. به خودتان اجازه دهید کمی وقت صرف استراحت و تجدید قوا کنید، این کار به نفع همه خواهد بود.
7. تفاوتهای فرهنگی
تفاوتهای فرهنگی میتوانند نقش مهمی در سوء تفاهمات ایفا کنند. در فرهنگهای مختلف، رفتارها، زبان بدن و حتی ارزشها و باورها متفاوت هستند. آنچه در یک فرهنگ مودبانه و محترمانه تلقی میشود، ممکن است در فرهنگ دیگر توهینآمیز یا عجیب به نظر برسد. اگر با فردی از فرهنگ دیگری در ارتباط هستید، سعی کنید در مورد فرهنگ او اطلاعات کسب کنید. به زبان بدن و لحن صدای خود دقت کنید. ممکن است ناخواسته رفتاری از خود نشان دهید که برای طرف مقابل ناخوشایند باشد. از پرسیدن سوالات clarification questions نترسید تا مطمئن شوید منظور طرف مقابل را درست متوجه شدهاید.
8. بهرهگیری از اصطلاحات و زبان تخصصی
بهرهگیری از اصطلاحات تخصصی یا زبان فنی در مکالمه با افرادی که با آن اصطلاحات آشنا نیستند، میتواند منجر به سردرگمی و سوء تفاهم شود. اگر مجبورید از اصطلاحات تخصصی استفاده کنید، آنها را برای مخاطب خود توضیح دهید. سعی کنید از زبانی ساده و قابل فهم برای همه استفاده کنید. از پرسیدن سوالات clarification questions نترسید تا مطمئن شوید مخاطب شما منظور شما را متوجه شده است. اگر متوجه شدید که مخاطب شما منظور شما را متوجه نمیشود، سعی کنید از روشهای دیگری برای توضیح دادن استفاده کنید. همیشه به این فکر کنید که چگونه میتوانید پیام خود را به سادهترین و قابل فهمترین شکل ممکن ارائه دهید.
9. سوء تفاهمات ناشی از پیامهای متنی
ارتباطات متنی، مانند پیامک یا ایمیل، فاقد بسیاری از نشانههای غیرکلامی هستند که در ارتباطات چهره به چهره وجود دارند. این موضوع میتواند منجر به سوء تفاهمات شود، مخصوصا در مورد لحن و احساسات. در پیامهای متنی، سعی کنید لحن دوستانه و محترمانه داشته باشید. از بهرهگیری از ایموجیها برای بیان احساسات خود استفاده کنید. اگر احساس میکنید که یک موضوع خاص نیاز به توضیح بیشتری دارد، بهتر است با طرف مقابل تماس بگیرید یا قرار ملاقات حضوری بگذارید. اگر از لحن پیام کسی مطمئن نیستید، از او بخواهید که منظور خود را توضیح دهد.
10. مشکلات مربوط به حافظه و تمرکز
مشکلات مربوط به حافظه و تمرکز میتواند در درک منظور دیگران اختلال ایجاد کند. افرادی که با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، ممکن است به سختی بتوانند به صحبتهای دیگران توجه کنند و جزئیات مهم را به خاطر بسپارند. اگر میدانید که طرف مقابل شما مشکلات مربوط به حافظه و تمرکز دارد، سعی کنید صبور باشید و با حوصله با او صحبت کنید.
از جملات کوتاه و ساده استفاده کنید. اطلاعات را به صورت سازمانیافته و گام به گام ارائه دهید. از تکرار اطلاعات مهم استفاده کنید. از طرف مقابل بخواهید که خلاصه ای از صحبتهای شما را ارائه دهد تا مطمئن شوید منظور شما را متوجه شده است.
11. عدم همدلی
همدلی به معنای توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. وقتی همدلی نداریم، نمیتوانیم خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و از دیدگاه او به مسائل نگاه کنیم. این موضوع میتواند منجر به سوء تفاهم شود. سعی کنید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید و از دیدگاه او به مسائل نگاه کنید. به احساسات طرف مقابل توجه کنید. نشان دهید که درک میکنید چه احساسی دارد. از قضاوت کردن در مورد احساسات دیگران خودداری کنید.
12. کمبود اعتماد
کمبود اعتماد میتواند سد راه ارتباطات سالم و موثر شود. وقتی به کسی اعتماد نداریم، به سختی میتوانیم باور کنیم که منظور او را درست میفهمیم و به حرفهایش اطمینان کنیم. سعی کنید اعتماد را در روابط خود ایجاد و تقویت کنید. به وعدههای خود عمل کنید. صادق و روراست باشید. به حرفهای دیگران گوش دهید و به آنها احترام بگذارید. در صورت اشتباه کردن، مسئولیت آن را بپذیرید. ساختن اعتماد زمان میبرد، اما تخریب آن بسیار آسان است.
13. الگوهای ارتباطی ناسالم
الگوهای ارتباطی ناسالم، مانند پرخاشگری، منفعل بودن یا اجتناب، میتوانند مانع از درک درست منظور دیگران شوند و منجر به سوء تفاهمات مکرر شوند. الگوهای ارتباطی ناسالم خود را شناسایی کنید. سعی کنید الگوهای ارتباطی سالمتر را یاد بگیرید و تمرین کنید. در صورت نیاز، از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید. به ارتباطات خود با دیگران دقت کنید و ببینید آیا الگوهای ناسالمی در آنها وجود دارد یا خیر. با آگاهی از الگوهای ناسالم، میتوانید برای تغییر آنها تلاش کنید.
14. مسائل حل نشده گذشته
مسائل حل نشده گذشته میتوانند بر ارتباطات فعلی ما تاثیر بگذارند. اگر در گذشته با کسی مشکل داشتهایم و آن مشکل را حل نکردهایم، ممکن است به سختی بتوانیم به او اعتماد کنیم و حرفهایش را باور کنیم. سعی کنید مسائل حل نشده گذشته را حل کنید. با طرف مقابل صحبت کنید و احساسات خود را بیان کنید. به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. در صورت نیاز، از یک میانجیگر کمک بگیرید. گاهی اوقات بخشیدن و رها کردن گذشته بهترین راه برای پیشرفت است. نگذارید مسائل گذشته سایه خود را بر روابط فعلی شما بیندازند.
15. ترس از آسیبپذیری
ترس از آسیبپذیری میتواند مانع از این شود که به طور کامل و با صداقت با دیگران ارتباط برقرار کنیم. وقتی میترسیم آسیب ببینیم، ممکن است از بیان احساسات واقعی خود خودداری کنیم یا سعی کنیم خودمان را از دیگران پنهان کنیم. این موضوع میتواند منجر به سوء تفاهم شود. سعی کنید با ترس از آسیبپذیری خود روبرو شوید. به خودتان اجازه دهید که احساسات خود را بیان کنید. با افرادی که به آنها اعتماد دارید، در مورد احساسات خود صحبت کنید. آسیب پذیر بودن میتواند درهای صمیمیت و ارتباطات عمیق را باز کند. به خودتان اجازه دهید آسیب پذیر باشید تا بتوانید ارتباطات معنادارتری داشته باشید.
16. ناتوانی در بیان احساسات
برخی افراد به سختی میتوانند احساسات خود را بیان کنند. این ناتوانی میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، مانند تجربیات دوران کودکی، الگوهای ارتباطی خانوادگی یا مشکلات مربوط به سلامت روان. اگر به سختی میتوانید احساسات خود را بیان کنید، سعی کنید مهارتهای خود را در این زمینه تقویت کنید. از کلمات برای توصیف احساسات خود استفاده کنید. از زبان بدن خود برای بیان احساسات خود استفاده کنید. با افرادی که به آنها اعتماد دارید، در مورد احساسات خود صحبت کنید. در صورت نیاز، از یک مشاور یا درمانگر کمک بگیرید. تمرین کنید تا احساسات خود را به راحتی و با صداقت بیان کنید. بیان احساسات نه تنها برای خودتان مفید است، بلکه به دیگران هم کمک می کند تا شما را بهتر درک کنند.






گاهی احساس می شود که طرف مقابل ما را نمی فهمد، چون ما فقط با زبان خودمان حرف می زنیم و نه با زبان او. من یک بار در رابطه ای، فقط از زاویه دید خودم حرف می زدم و انتظار داشتم طرف مقابلم هم همانطور فکر کند. وقتی یاد گرفتم که شنیدن واقعی یعنی کنار گذاشتن پیش فرض ها، گفت و گوهایمان رنگ تازه ای گرفت.
در لحظاتی که احساس نادیده گرفته شدن داریم، ممکن است به جای پرسیدن، شروع به قضاوت کنیم. من بارها به جای پرسیدن «چرا اینطور گفتی؟» با خودم نتیجه گیری کردم که «او دیگر علاقه ای ندارد». همین برداشت های خام باعث شد دیوارهایی بینمان شکل بگیرد که با یک سوال ساده می شد ازشان عبور کرد.
در رابطه، سکوت همیشه نشانه بی تفاوتی نیست. یک بار طرف مقابلم چند روز کم حرف شده بود و من فکر کردم که دیگر نمی خواهد ادامه دهد. ولی بعدا فهمیدم که درگیر یک مسئله شخصی بوده و فقط نیاز به فضا داشته. اگر آن روز به جای حدس زدن، فقط یک جمله ساده می پرسیدم، شاید آن فاصله هیچ وقت شکل نمی گرفت.