چطور در رابطه از نگرانیهای بیمورد دوری کنیم؟
- ✅
با خودتان صادق باشید:
ریشه نگرانیهایتان را پیدا کنید. آیا ناشی از تجربیات گذشته است؟ آیا به کمبود اعتماد به نفس برمیگردد؟ - ✅
ارتباط موثر داشته باشید:
نگرانیهایتان را به طور واضح و محترمانه با همسرتان در میان بگذارید. - ✅
شنونده خوبی باشید:
به حرفهای همسرتان با دقت گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید. - ✅
اعتماد کنید:
به همسرتان و به رابطه خود اعتماد داشته باشید. اعتماد، پایه و اساس یک رابطه سالم است. - ✅
فرضیات اشتباه نکنید:
قبل از اینکه در مورد رفتار همسرتان قضاوت کنید، از او بپرسید. - ✅
به جای تمرکز بر نقاط ضعف، روی نقاط قوت تمرکز کنید:
جنبههای مثبت رابطه خود را ببینید و قدردان آنها باشید. - ✅
واقعبین باشید:
هیچ رابطهای کامل نیست. انتظار نداشته باشید که همسرتان همیشه مطابق میل شما رفتار کند. - ✅
از انتظارات غیرواقعی دست بردارید:
هیچکس نمیتواند تمام نیازهای شما را برآورده کند. - ✅
به خودتان زمان بدهید:
اجازه دهید رابطه به طور طبیعی پیش برود. عجله نکنید و سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید. - ✅
به علایق خود توجه کنید:
سرگرمیها و فعالیتهای مورد علاقه خود را دنبال کنید تا استرس و اضطراب خود را کاهش دهید. - ✅
به سلامت جسمی و روانی خود اهمیت دهید:
تغذیه سالم داشته باشید، ورزش کنید و به اندازه کافی استراحت کنید. - ✅
از یک متخصص کمک بگیرید:
اگر نگرانیهایتان خیلی زیاد است و نمیتوانید آنها را کنترل کنید، از یک روانشناس یا مشاور کمک بگیرید. - ✅
مرزهای سالمی تعیین کنید:
مشخص کنید چه رفتارهایی را از همسرتان میپذیرید و چه رفتارهایی را نمیپذیرید. - ✅
در لحظه زندگی کنید:
به جای نگرانی در مورد آینده یا افسوس خوردن برای گذشته، سعی کنید از لحظه حال لذت ببرید. - ✅
خودتان را ببخشید:
همه اشتباه میکنند. اگر اشتباهی مرتکب شدید، خودتان را ببخشید و از آن درس بگیرید. - ✅
همسرتان را ببخشید:
کینهها را دور بریزید و سعی کنید همسرتان را به خاطر اشتباهاتش ببخشید. - ✅
قدردان باشید:
به خاطر داشته باشید که چه چیزهایی در رابطه خود دارید که برایتان ارزشمند است. قدردانی، دیدگاه شما را مثبتتر میکند.

1. ریشه نگرانی را پیدا کنید
اولین قدم برای رهایی از نگرانیهای بیمورد، شناسایی منبع اصلی آنهاست. از خودتان بپرسید چرا نگران هستید؟ آیا این نگرانی ناشی از تجربههای گذشته است یا صرفاً حدس و گمان؟
وقتی ریشه نگرانی را پیدا کردید، میتوانید با دید بازتری به آن نگاه کنید و راه حلی برای آن بیابید.
گاهی اوقات نگرانیهای ما ناشی از کمبود اطلاعات است. در این صورت، تلاش کنید اطلاعات بیشتری کسب کنید تا ابهامات برطرف شوند.
مثلا اگر نگران این هستید که همسرتان دیر به خانه میآید، علت تأخیر را از او بپرسید به جای اینکه به طور خودکار فکر کنید که مشکلی وجود دارد.
از یک دوست یا مشاور کمک بگیرید تا ریشهی نگرانیهایتان را پیدا کنید. گاهی اوقات، دیدگاه یک فرد بیطرف میتواند بسیار مفید باشد.
مراقب افکار خودکار منفی باشید. این افکار معمولاً بدون هیچ دلیلی به ذهن ما میآیند و باعث نگرانی میشوند.
2. روی زمان حال تمرکز کنید
بسیاری از نگرانیهای ما مربوط به آیندهای است که هنوز نیامده است. سعی کنید به جای تمرکز بر احتمالات منفی، روی لحظه حال تمرکز کنید.
هنگامی که متوجه شدید ذهنتان در حال سرگردانی و نگرانی است، به آرامی توجه خود را به حسهای فیزیکی خود (مانند تنفس یا حسی که بدنتان با صندلی دارد) معطوف کنید.
از فعالیتهایی که شما را درگیر لحظه حال میکنند لذت ببرید، مانند پیادهروی، نقاشی، باغبانی یا آشپزی.
لیستی از کارهایی که در حال حاضر میتوانید انجام دهید تهیه کنید و به جای نگرانی، روی انجام آنها تمرکز کنید.
سعی کنید هر روز صبح با یک فکر مثبت از خواب بیدار شوید و روز خود را با انرژی مثبت آغاز کنید.








گاهی نگرانی های رابطه ریشه در باورهای قدیمی دارد که از کودکی با ما بوده اند. یکبار متوجه شدم آنچه باعث اضطرابم در رابطه می شد، باور “اگر کامل نباشم دوستم ندارند” بود که سالها با خود حمل کرده بودم بدون آنکه بدانم. شناخت این باورها اولین قدم رهایی است.
وقتی ذهن ما روی یک نگرانی قفل می کند، بدن هم واکنش نشان می دهد. اگر احساس تنش دارید، مکث کنید و بپرسید: این حس الان چه چیزی می خواهد به من بگوید؟ گاهی پاسخ ساده است: نیاز به استراحت یا یک گفتگوی صادقانه.
روابط سالم نیازمند فضای تنفس است. مثل گیاهی که هم به آب نیاز دارد هم به هواخوری. یادم می آید وقتی دائماً پیگیر هر حرکت همسرم بودم، رابطه مان خفه شد تا اینکه فهمیدم اعتماد یعنی دادن فضای لازم بدون ترس از خیانت.
بارها دیده ام زوج هایی که کتاب های روانشناسی می خوانند اما تغییر نمی کنند. دانستن کافی نیست؛ باید جرأت عمل کردن داشت. کوچک ترین قدم مثبت هم تاثیرش را می گذارد، مثل همان روزی که ترس را کنار گذاشتم و درباره دغدغه هایم با همسرم حرف زدم.